۱۳۸۸ آذر ۱۰, سه‌شنبه

سفر به مشهد مقدس


سلام به همه دوستاي خوبم

سفر به مشهد يكي از به يادماندني ترين سفرهايي بود كه هيچ وقت از ذهنم پاك نمي شه . بالاخره امام رضا ما را طلبيد با ماماني و بابايي و خاله جوني و عمو علي راهي مشهد شديم ولي هنوز يكروز از سفرمان نگذشته بود كه تو حسابي مريض شدي وسفر رو به كاممون سخت كردي چرا كه نه غذا مي خوردي نه آروم مي شدي و به خاطر آبريزش شديد بيني و چشم عصباني شده بودي و اين مساله نمي ذاشت كه تو از اين سفر لذت ببري و حتي براي زيارت هم نمي شد كه روي تو حساب باز كردو جز در همون روز اول درست و حسابي نتونستيم زيارت كنيم . اميدوارم امام رضا هم يه بار ديگه مارو بطلبه و ايندفعه حال تو هم با ما ياري كنه و بتونيم از اين فضاي معنوي كمال استفاده را ببريم .

۱ نظر:

مریم گفت...

سلام ماماني محمد
اميدوارم هميشه سفرهاي خوب بريد و از خاطراتش برامون تعريف كني