سلام به همه دوستاي خوبم
امسال بعد از تحويل سال سه تايي رفتيم خونه بابايي و ماماني و بعد هم عمه ها اومدند و دير وقت بود كه رسيديم خونه و روز اول هم غروب راهي خونه بزرگاي فاميل شديم و روز دوم عيد هم راهي شمال و چون تو رو تازه از پوشك باز كرده بودم كلي ما رو سركار گذاشتي و كلي از سرعتمون كاسته شد و اما روزها يكي پس از ديگري گذشت و تعطيلات كمرش شكست و ما بايد با اون هواي خوب و پاك و ماماني و دايي و بابايي و خاله جوني خداحافظي مي كرديم و برمي گشتيم تهران تا شايد ادامه تعطيلات خستگي يكساله را از بدن خارج كند و البته چنين هم شد اما در تهران هم هرروز ماو عمه اينا يه برنامه براي تو هاني در نظر گرفتيم كه فكر كنم خيلي بهتون خوش گذشت و كلي لذت برديد تا اينكه بالاخره سيزده فروردين آمد و تعطيلات به اتمام رسيد ما هم مشغول آماده كردن خودمان براي شروع روز كاري شديم
اينم يه عكس ازتو بابايي در دارآباد كه به مناسبت سال ببر تو رو گريم ببر كردند
۱ نظر:
سلام
اميدوارم امسال سال خوبي داشته باشيد. همراه با سلامتي و موفقيت.
ارسال یک نظر